من به معجزهی شعر اعتقاد دارم، به اینکه ساعتها حرف و حرف و حرف را میشود خلاصه کرد در یک بیت یا حتی یک مصرع!
حالا این روزها و این ساعتها و این حالِ من بیخودم که دارد دست و پا میزند خودش را پیدا کند و کاغذ پشت کاغذ سیاه میکند و جدول کنار جدول میکشد و مینویسد که چنین و چنان و اینطور و آنطور، تشنهی تکرار بیامان همین یک مصرع است که راهها و جادهها گشوده است پیش از این... چند سال پیش وقتی هدف پشت هدف نشانه گذاری میکردم و معجزهوار برایم هموار میشدند ته ذهنم همین یک مصرع موسیقی متن آرامی بود که "تکرار پشت تکرار"ش به روزها رونق دیگری میداد... کاش بشود آن حال را تکرار کرد، آن روزها را... میشود! باید بشود... تکرار بیوقفهی "آن چیز که در جستن آنی، آنی"
یکی از همین روزها...
برچسب : نویسنده : bnew-sensee بازدید : 54